۱۳۹۳/۰۲/۲۲

همه چيز با يك شكلات شروع شد

من يه شكلات گذاشتم تو دستش اونم يه شكلات گذاشت تو دست من....
من بچه بودم اونم بچه بود....
سرمو بالا کردم...
سرش رو بالا کرد ديد که منو ميشناسه
خنديدم و...

ـ گفت: دوستيم؟
ـ گفتم : دوست دوست...
ـ گفت: تا کجا؟
ـ گفتم: دوستي که تا نداره...
ـ گفت: تا مرگ...
خنديدم و
ـ گفتم: من که گفتم تا نداره!!...
ـ گفت: باشه تا پس از مرگ ...
ـ گفتم :نه نه نه نه تا نداره .....
ـ گفت: قبول تا اونجا که همه دوباره زنده ميشن يعني زندگي پس از مرگ بازم با هم دوستيم؟
تا بهشت تا جهنم تا هر جا که باشه منو تو با هم دوستيم؟
خنديدم و
ـ گفتم : تو براش تا هر کجا که دلت ميخواد يه تا بزار ...
اصلا يه تا بکش از اين سر دنيا تا اون دنيا اما من اصلا براش تا نمي زارم...
نگام کرد نگاش کردم باور نميکرد ميدونستم اون مي خواست حتما دوستي ما تا داشته باشه دوستي بدون تا رونمي فهميد...
ـ گفت: بيا براي دوستيمون يه نشونه بزاريم ...
ـ گفتم: باشه تو بزار...
ـ گفت: شکلات هر بار که همديگر رو ميبينيم يه شکلات مال تو يکي مال من ... باشه؟
ـ گفتم :باشه...
هر بار يه شکلات ميزاشتم تودستش اونم يه شکلات تو دست من .. باز همديگر رو نگاه ميکرديم يعني که دوستيم... دوست دوست ... من تندي شکلاتم رو باز ميکردم ميذاشتم تو دهنم و تندوتند ميمکيدم...

ـ ميگفت :شکمو... تو دوست شکموي مني ..
و شکلاتش رو ميذاشت توي يه صندوقچه ي کوچولوي قشنگ...
ـ ميگفتم :بخورش !!..
ـ ميگفت: تموم ميشه ميخوام تموم نشه براي هميشه بمونه ...
صندوقش پر از شکلات شده بود هيچ کدومش رو نمي خورد من همش رو خورده بودم ..
ـ گفتم: اگه يه روز شکلات هاتو مورچه ها بخورن يا کرما چي کار مي کني؟
ـ گفت: مواظبشون هستم گفت ميخوام شکلات هامو نگه دارم تا وقتي که دوستيم
و من شکلاتمو ميذاشتم تو دهنم و
ـ ميگفتم : نه نه نه ... تا نه... دوستي که تا نداره ....
? سال... ?سال... ? سال... ? سال ...?? سال... ??سالش شده
اون بزرگ شده منم بزرگ شدم من همه ي شکلاتامو خورده بودم و اون همه ي شکلاتاش رو نگه داشته اون اومده امشب تا خدا خافظي کنه ميخواد بره بره اون دور دورا ميگه ميرم اما زود بر ميگردم من که ميدونم ميره و بر نميگرده يادش رفت شکلات به من بده من که يادم نرفته يه شکلات گذاشتم کف دستش گفتم اين براي خوردنه يه شکلاتم کف اون دستش اينم اخرين شکلات براي صندوق کوچيکت يادش رفته بود ديگه صندوقي داره براي شکلاتاش هر دوتارو خورد ... خنديدم ميدونستم دوستي من تا نداره ميدونستم دوستيه اون تا داره مثل هميشه خوب شد همه ي شکلاتامو خوردم اما اون هيچ کدومش رو نخورده حالا با يه صندوق پر از شکلات چي کار ميکنه؟؟؟؟؟؟

هیچ نظری موجود نیست:

برگزیده ها